درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+  

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+ عکس
هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال ,....تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است

 
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا درک کرد که این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی، حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد.

با رونمایی از طرح‌های تازه مانتو که از پرچم ایران و نمادهای جام جهانی به عنوان الگوی اصلی طراحی و رنگ بندی استفاده شده، این پرسش پیش آمده که آیا طراحی مانتوهای مورد تأیید بنیاد مد با واقع گرایی و مبتنی بر نیاز عمومی تعریف شده و کارکرد عمومی این پوشش‌ها در نظر گرفته شده است؟

 خانه مد از جمله مؤسسات تک منظوره‌ای است که بنیاد ملی مد و لباس برای مدسازی و ارائه طرح به بازار تأیید کرده است؛ بنیادی که قرار است در این حوزه پوشش‌های طراحی و تولید شده در داخل را با همکاری دیگر دستگاه‌های مسئول گسترش دهد و در همین راستا، به تازگی شاهد رونمایی از لباس‌هایی با طرح عجیبی از سوی این مجموعه بودیم و این طرح‌ها بر تن مدل‌های ایرانی روی استیج به نمایش درآمد و رونمایی شد.

در نشست رونمایی از این چهار طرح، مریم مویدی، مدیر خانه مد گفت: فضای موجود جامعه، مربوط به جام جهانی است. به همین علت، رونمایی از آثار ورزشی خالی از لطف نیست؛ البته قرار بود طرح‌ها پیش از جام‌جهانی رونمایی شود، ولی به دلیل مشکلاتی، دریافت مجوز به طول انجامید. چهار طرح به نام‌های پانچو یوز، مانتوزا، آرک ایرانی و مانتو یوز است که هر کدام به دلیل استفاده از المان‌هایی نظیر یوزپلنگ و پرچم ایرانی اینچنین نامگذاری شده‌اند.

هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال و برخی رشته‌های دیگر که تمرکز بیشتری در این دوره بر آنها وجود دارد و همچنین تمایل نداشتن بیشتر بانوانی که در کشورهای خارجی به تشویق ملی می پردازند، از چنین پوشش هایی ـ به دلایل کاملاً مشخص ـ تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است.

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt1.jpg
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt2.jpg

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt3.jpg
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا دریافت این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد و صرفاً در ورزشگاه ها استفاده شود!

با این اوصاف، تنها مشتری این طرح‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال خواهند بود که ممکن است تعدادی از این پوشش‌های مصوب را خریداری کرده و رایگان در مسابقات خارجی میان تماشاگران ایرانی پخش کنند و به عبارت ساده تر، بازار اقتصادی مشخصی نمی‌توان در فضای عمومی عرضه لباس برای این پوشش‌ها و طراحی‌های مشابه که با واقع نگری گره نخورده‌اند، متصور شد.

بی گمان طراحی‌های متفاوت و تازه یکی از ابزارهای شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی و ارائه گسترده‌تر طرح‌هایی است که این مخاطب به آن گرایش نشان می‌دهد، ولی در این میان آنچه محل تأمل است، بی توجهی به بدیهیات در امر طراحی است. در سال‌های اخیر، قریب به اتفاق تلاش‌ها برای ارائه طرح‌های نو در کشور به ویژه برای پوشش بانوان، به شکست انجامیده و این اتفاق به واسطه در نظر نگرفتن بدیهیاتِ این حوزه است.

خلاصه آنکه با دیدن این طرح‌ها، آنچه به ذهن می‌رسد، علت عرضه آنها بدون در نظر گرفتن پذیرش عمومی شان است. حتی اگر بر فرض ضعیف، اگر این پوشش‌ها با اقبال عمومی روبه رو شوند، آیا دیگر نهادها همچون ضابطین، این طرح ها را پذیرفته اند و بانوان کشورمان می‌توانند با چنین پوشش‌هایی در معابر عمومی ظاهر شوند و با تذکر نهادهایی چون گشت ارشاد مواجه نخواهند شد؟ مد در کشورمان امری بسیار پیچیده تر از دیگر کشورهاست و بیش از طرح تازه، نیاز به اندیشه های تازه است.


یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 3:41 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+ عکس
هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال ,....تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است

شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا درک کرد که این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی، حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد.

با رونمایی از طرح‌های تازه مانتو که از پرچم ایران و نمادهای جام جهانی به عنوان الگوی اصلی طراحی و رنگ بندی استفاده شده، این پرسش پیش آمده که آیا طراحی مانتوهای مورد تأیید بنیاد مد با واقع گرایی و مبتنی بر نیاز عمومی تعریف شده و کارکرد عمومی این پوشش‌ها در نظر گرفته شده است؟

خانه مد از جمله مؤسسات تک منظوره‌ای است که بنیاد ملی مد و لباس برای مدسازی و ارائه طرح به بازار تأیید کرده است؛ بنیادی که قرار است در این حوزه پوشش‌های طراحی و تولید شده در داخل را با همکاری دیگر دستگاه‌های مسئول گسترش دهد و در همین راستا، به تازگی شاهد رونمایی از لباس‌هایی با طرح عجیبی از سوی این مجموعه بودیم و این طرح‌ها بر تن مدل‌های ایرانی روی استیج به نمایش درآمد و رونمایی شد.

در نشست رونمایی از این چهار طرح، مریم مویدی، مدیر خانه مد گفت: فضای موجود جامعه، مربوط به جام جهانی است. به همین علت، رونمایی از آثار ورزشی خالی از لطف نیست؛ البته قرار بود طرح‌ها پیش از جام‌جهانی رونمایی شود، ولی به دلیل مشکلاتی، دریافت مجوز به طول انجامید. چهار طرح به نام‌های پانچو یوز، مانتوزا، آرک ایرانی و مانتو یوز است که هر کدام به دلیل استفاده از المان‌هایی نظیر یوزپلنگ و پرچم ایرانی اینچنین نامگذاری شده‌اند.

هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال و برخی رشته‌های دیگر که تمرکز بیشتری در این دوره بر آنها وجود دارد و همچنین تمایل نداشتن بیشتر بانوانی که در کشورهای خارجی به تشویق ملی می پردازند، از چنین پوشش هایی ـ به دلایل کاملاً مشخص ـ تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است.


http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt1.jpg
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt2.jpg

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt3.jpg
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا دریافت این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد و صرفاً در ورزشگاه ها استفاده شود!

با این اوصاف، تنها مشتری این طرح‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال خواهند بود که ممکن است تعدادی از این پوشش‌های مصوب را خریداری کرده و رایگان در مسابقات خارجی میان تماشاگران ایرانی پخش کنند و به عبارت ساده تر، بازار اقتصادی مشخصی نمی‌توان در فضای عمومی عرضه لباس برای این پوشش‌ها و طراحی‌های مشابه که با واقع نگری گره نخورده‌اند، متصور شد.

بی گمان طراحی‌های متفاوت و تازه یکی از ابزارهای شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی و ارائه گسترده‌تر طرح‌هایی است که این مخاطب به آن گرایش نشان می‌دهد، ولی در این میان آنچه محل تأمل است، بی توجهی به بدیهیات در امر طراحی است. در سال‌های اخیر، قریب به اتفاق تلاش‌ها برای ارائه طرح‌های نو در کشور به ویژه برای پوشش بانوان، به شکست انجامیده و این اتفاق به واسطه در نظر نگرفتن بدیهیاتِ این حوزه است.

خلاصه آنکه با دیدن این طرح‌ها، آنچه به ذهن می‌رسد، علت عرضه آنها بدون در نظر گرفتن پذیرش عمومی شان است. حتی اگر بر فرض ضعیف، اگر این پوشش‌ها با اقبال عمومی روبه رو شوند، آیا دیگر نهادها همچون ضابطین، این طرح ها را پذیرفته اند و بانوان کشورمان می‌توانند با چنین پوشش‌هایی در معابر عمومی ظاهر شوند و با تذکر نهادهایی چون گشت ارشاد مواجه نخواهند شد؟ مد در کشورمان امری بسیار پیچیده تر از دیگر کشورهاست و بیش از طرح تازه، نیاز به اندیشه های تازه است.


یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 3:41 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

روایت یک بخشش

  

قرار بود بامداد روز   جانی اسیر طناب دار شود. اما یک خواب، یک شهر و یک جریان رسانه‌ای، در دقیقه‌ 90 روح بزرگ پدر و مادری را بر انگیخت تا از خون پسرشان بگذرند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آبان 1386 بود که یک دعوای ساده در چهارشنبه بازار شهر کوچک "رویان" از توابع شهرستان "نور" فاجعه آفرید و زندگی جوانی 18 ساله را به پایان رساند. از آن روز به بعد، او که دستش به خون آلوده بود منتظر مرگ بود و هر لحظه به اندازه یک سال پیر می‌شد تا بامداد امروز (سه شنبه) که خدا به او رحم کرد تا طناب دار از گردنش باز شود.

قرار بود "بهتاش" خیلی زودتر از این‌ها تقاص جرمش را پس بدهد، اما تقدیر چیز دیگری برایش رقم زده بود؛ گویا هنوز عمرش به دنیا بود تا ما شاهد باشیم که روح یک پدر و یک مادر داغدیده چقدر می‌تواند بزرگ و صبرشان چقدر می‌تواند عظیم باشد.

تنها ثانیه‌ای تا مرگ فاصله داشت، کافی بود به چهار پایه زیر پایش تلنگر بزنند اما "مادر" به یک سیلی بسنده کرد و "پدر" طناب مرگ را از دور گردنش باز کرد.

عبدالغنی حسین زاده، پدر آن جوان 18 ساله است که شش سال قبل جانش را در یک دعوای خیابانی قربانی کرد. او 18 سال است که در "رویان" مدرسه فوتبال دارد و فوتبالیست‌های زیادی را تربیت کرده است. "محسن بنگر" و "محسن یوسفی" دو فوتبالیست نامداری هستند که کارشان را از مدرسه فوتبال "درخشان" شروع کردند.

این مربی قدیمی و کار کشته مازندرانی، صبح امروز (سه شنبه) تنها لحظه‌ای مانده به اجرای حکم قصاص، طناب دار را از گردن مربی باز کرد. اگر پای حرف‌هایش بنشینید بیش از آن که از داغ فرزندش غمگین باشد، از بی‌مبالاتی و خطاهای جوانان این روزگار می‌نالد.

در صدایش لرزش نبود، از کاری که کرده بود کاملا راضی بود و خدا را شکر می‌کرد که در لحظه آخر رحم را بر دل او و همسرش مستولی کرد تا بتواند "ببخشد".

در اینجا صحبت‌های عبدالغنی حسین زاده را می‌خوانید:

* بگذارید ماجرا را از سال 1382 تعریف کنم. در آن سال یک موتوسوار که خلاف جهت خیابان حرکت می‌کرد با پسر 11 ساله‌ام برخورد کرد و او را کشت! چهار سال بعد، پسر بزرگم که 18 سالش شده بود در چهارشنبه بازار "رویان" با دوستانش قدم می‌زد تا این که "بهتاش" به او تنه زد. بهتاش در حادثه تصادف موتورسیکلت با پسر کوچکم، ترک راننده بود. عبدالله (پسر بزرگ) از تنه بهتاش ناراحت شد و به او لگد زد. این جا بود که جوان قاتل از جورابش یک چاقوی معمولی آشپزخانه بیرون آورد.

* بهتاش جوان بی تجربه ای بود و کار با چاقو را بلد نبود. او ناشی بود و برای همین پرید روی هوا و ضربه‌ای به پسرم زد که متاسفانه شاهرگش را قطع کرد. خودش هم فرار کرد، ولی ماموران نیروی انتظامی او را در خانه‌اش دستگیر کردند.

* قاتل به مدت دو سال زندان بود و ما در دادگاه به دنبال پرونده‌ بودیم. دادگاه در ساری بود که در آن قاتل ارتکاب جرم را انکار کرد، ولی قاضی به او گفت که قبلا اعتراف کرده و حالا اگر می‌خواهد بخشیده شود باید راستش را بگوید. در نتیجه‌ اعتراف کرد.

* شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر بود و ما منتظر صدور حکم بودیم تا حکم صادر شود و به تایید دیوان عالی کشور برسد، شش سال طول کشید. در نهایت خرداد 92 حکم قصاص رسید، اما چون محرم بود، گفتیم که بهتر است اجرای آن بماند برای بعد.

* اجرای حکم به اسفند 92 موکول شد، اما این بار هم نخواستیم که در شب عید این کار را انجام دهیم. قرار شد حکم 20 فروردین 93 اجرا شود. اما باز هم گفتند که حکم چند روز دیگر یعنی 26 فروردین می‌رسد.

* همسرم واقعا آسیب دیده بود. من هر روز در مدرسه فوتبال مشغول بودم و با دیدن بچه‌ها احساس می‌کردم که آنها هم فرزندم هستند. اما همسرم در گوشه خانه بود و عکس بچه‌ها را می دید و ناراحت می‌شد. این وضعیت ادامه داشت تا این که همسرم خواب دید.

* سه روز قبل از اجرای حکم، همسرم خواب دید که پسر بزرگم به پسر کوچکم می‌گوید به "مامان بگو انتقام جو نباشد، جای ما خوب است!" این خواب دل همسرم را کمی آرام کرد و گفتم که این طوری تا روز اجرای حکم می‌توانیم بیشتر فکر کنیم. روز اجرای حکم هم خدا رحم به دل ما انداخت و قاتل را بخشیدیم.

* رسانه‌ها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «90» هم قصه ما را پخش کرد. فردوسی‌پور با من تماس گرفت و درخواست کرد که از خون پسرم بگذریم. علی دایی و محسن بنگر هم زنگ زدند. امیر قلعه‌نویی هم دیشب (دوشنبه) زنگ زده بود.

* همه کسانی که زنگ زدند قول‌هایی دادند و گفتند که پول می‌دهند یا مدرسه فوتبال می‌سازند. ما انتظار هیچ پولی نداریم و فقط به خاطر رضای خدا این کار را کردیم.

* اگر کسی می‌خواهد برای بچه‌های شهر ما کاری کند مختار است و به ما مربوط نیست. ما از هیچ کس چیزی نمی‌خواهیم.

* ما دو پسر داشتیم که از دست دادیم و حالا تنها یک دختر برایمان مانده که در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کند. از جوان‌ها می‌خواهم که دعوا نکنند و در درگیری‌ها تا می‌توانند شرکت نکنند. اگر هم ناچار به دعوا شدند دست به چاقو یا این چیزها نبرند که خود را اسیر کنند. این تنها نصحیت من به جوان‌ها است.

 

مادر بلال، روز قبل از اجرای حکم قصاص، در حالی که پس از تماس تلفنی برخی از آشنایان از بخشش پسرش ناامید شد.

 

 

خانواده عبدالله در حال بیرون آوردن طناب دار از گردن بلال

 






یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 2:57 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali