درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




رازهایی که زن‌ها هرگز به مردها نمی‌گویند


ذهنیت غالب در جوامع گوناگون زن‌ها را روشن فکرتر و پرحرف‌تر از مردان می‌شناسد؛ اما تعجب خواهید کرد اگر بدانید نه تنها مردان چیزهایی برای پنهان کردن دارند بلکه خانم‌ها نیز رازهای مخصوص به خود را دارند. در هر زنی رازی وجود دارد که شوهر او باید پی به آن ببرد و به نوعی آن را کشف کند اما تنها عده کمی از مردان موفق به انجام این کار می‌شوند. اگر چه درک یک زن کار سختی نیست اما اکثر مردان با این مسئله مشکل دارند و حتی برخی مردها درک شخصیت و ویژگی‌های زنان را امری محال و غیرممکن می‌دانند. بنابراین در این مقاله برخی از رازهای زنان را برملا می‌کنیم تا از این پس به عنوان یک مرد بهتر بتوانید همسر خود را درک کنید و به موقع نیازهای او را برآورده کنید.

1.زنان انتظار دارند مردها ابتکار عمل را به دست بگیرند.

این مسئله خیلی مهم است. زنان دوست ندارند تمام کارهای زندگی زناشویی از قبیل مراقبت از فرزندان، برنامه‌ریزی به مناسبت‌های گوناگون و انجام کارهای منزل را خودشان به تنهایی انجام دهند. خانم‌ها تمایل دارند مردها ابتکار عمل را به دست بگیرند. هر چند همسر شما شاید هرگز درباره‌ی این موضوع با شما صحبت نکند اما بهتر است به عنوان شوهر و مرد خانه برخی از وظایف و مسئولیت‌های دشوار را بر عهده بگیرید و با انجام این کارها همسر خود را سورپرایز کنید. هنگامی که یک مرد ابتکار عمل را در زندگی زناشویی بر عهده می‌گیرد به این معناست که او با مسائل روزمره و مهم درگیر شده و به همسرش توجه می‌کند و مراقب اوست. فرقی نمی‌کند چه کاری باشد-خرید برای منزل، آماده کردن شام یا برنامه‌ریزی برای تعطیلات بعدی-به عنوان یک مرد بهتر است همیشه این کارها را انجام دهید.

2.زنان دوست دارند بیشتر سورپرایزشان کنید.

همه‌ی زنان دیوانه سورپرایز شدن هستند و ترجیح می‌دهند که همسرانشان مخفیانه تا جایی که می‌توانند آن‌ها را مات و مبهوت کنند. حتی یک هدیه‌ی خیلی کوچک و غیر منتظره هم می‌تواند به زنان احساس خاص بودن بدهد. نیاز نیست حتماً هدیه‌ای گران‌قیمت برای همسر خود تهیه کنید، به عنوان یک مرد تنها باید ابتکار عمل را به دست بگیرید و با ابراز علاقه و محبت عمیق به همسر خود به او ثابت کنید که عاشقش هستید. سخت نیست، فقط به همسرتان توجه کنید و همیشه مراقب او باشید. وقتی همسرتان متوجه شود که شما می‌خواهید از هر راهی و با هر بهانه‌ای او را شاد کنید، بلافاصله به این محبت شما پاسخ خواهد داد و شما نیز از مهر و علاقه‌ی او بهره‌مند خواهید شد.

3.خانم‌ها از اینکه مبادا زن دیگری به همسرشان بیش از حد توجه و محبت کند می‌ترسند.

یکی از ترس‌های زنان در زندگی زناشویی این است که مبادا زن‌های دیگری مثل همکاران خانم یا دوستان قدیمی به شوهرشان بیش از حد محبت کند. دلیل این ترس خانم‌ها هم خیلی ساده است، چون اکثر زن‌ها دوست دارند چیزی را داشته باشند که نمی‌توانند یا در حالت عادی قادر به تصاحب آن نیستند؛ بنابراین زن‌ها از اینکه قلب همسرشان دزدیده شود و یا شوهرشان به زن دیگری توجه کنند به شدت می‌ترسند. این ترس کابوس زندگی خانم‌هاست و هیچ چیزی به اندازه از دست دادن محبت شوهر نمی‌تواند یک زن را ناامید و افسرده کند.

4.خانم‌ها دوست دارند مردشان رک و رو راست باشد.

هر انسانی دوست دارد که شریک زندگی‌اش فارغ از تمام مسائل و مشکلات زندگی فردی صادق و بی ریا باشد. هیچ کس دوست ندارد فریب بخورد و البته، زنان هم از این قاعده مستثنی نیستند. خانم‌ها می‌توانند برای حفظ بنیان خانواده و عشق همسر خود به سادگی خیلی چیزها را ببخشند اما هرگز نمی‌توانند از دروغ و خیانت بگذرند. صرف نظر از وضعیت پیش آمده و اینکه چقدر تقصیر شماست، خانم‌ها همیشه به صحبت‌های شما گوش خواهند داد و برای حل مشکلات و مسائل روزمره به شما کمک خواهند کرد.

5.زبان بدن برای زن‌ها خیلی مهم است و به خوبی آن را درک می‌کنند.

معروف است که خانم‌ها حس ششم دارند بخصوص اگر پای روابط در میان باشد. زن‌ها همیشه متوجه محیط اطراف خود هستند و تمام جزئیات کوچک را به دقت تجزیه و تحلیل می‌کنند و این بررسی‌های دقیق شامل زبان بدن همسرشان نیز می‌شود؛ بنابراین به راحتی می‌توانند حس دلسوزی که شوهرشان نسبت به یکی از همکاران خود دارد را به خوبی درک کنند حتی اگر هیچ وقت او را ندیده باشند. اگر خانم‌ها به چیزی مشکوک شوند حتی اگر دقیقاً ندانند که موضوع از چه قرار است نگران می‌شوند و این مطلب به شدت آن‌ها را آزار خواهد داد. اگر زن‌ها به چیزی مشکوک شوند خیلی نگران و ناراحت می‌شوند بخصوص اگر شوهرشان به جای صرف وقت با او ترجیح دهد در اداره بماند.

6.خانم‌ها با اینکه شوهرشان با دوستان خود وقت بگذراند موافق هستند.

این مورد هم یکی از رازهای دیگر خانم‌هاست که تنها عده‌ی معدودی از مردان از آن آگاه‌اند. بسیاری از زن‌ها دوست دارند که شوهرشان با دوستان خود وقت بگذراند. مردان باید از این موضوع به خوبی آگاه باشند که خانم‌ها درک می‌کنند که آن‌ها به کمی فضا و تایم آزاد برای خود احتیاج دارند و می‌دانند که برخی وقت‌ها بهتر است بگذارند شوهرشان با دوستان خود کارهایی از قبیل تماشای مسابقه فوتبال، رفتن به باشگاه و … را انجام دهند. تنها نکته‌ای که مردها باید رعایت کنند این است که بیش از حد با دوستان خود قرار نگذراند زیرا ممکن است همسرشان احساس کند که نسبت به او بی‌توجه شده‌اند و بدانید که همین احساس می‌تواند مشکل‌ساز باشد.

7.زن‌ها نیاز دارند برخی اوقات تنها باشند.

اگر همسرتان به شما گفت که به کمی زمان احتیاج دارد یا می‌خواهد تنها باشد نباید ناراحت شوید و ماشین خود را روشن کنید و چند ساعت او را در خانه تنها بگذارید. فقط می‌خواهد درکش کنید. مردها باید بدانند که خانم‌ها نیز وظایف و مسئولیت‌های خود را دارند که باید این کارها را به نحو احسن انجام دهند پس بهتر است به جای غر زدن همسر خود را درک کنید.

8.زنان دوست دارند مردها صداقت داشته باشند.

خانم‌ها ترجیح می‌دهند مردها صداقت داشته باشند؛ بنابراین اگر همسر شما در لباسی که به تازگی خریده کمی چاق به نظر می‌رسد لازم نیست به او بگویید « عزیزم چقدر در این لباس زیبایی » چون زن‌ها درک بسیار دقیقی از اندام و کاستی‌های خود دارند. بهتر است خیلی محترمانه به او بگویید « عزیزم کمی اضافه وزن داری ولی هنوز هم مثل همیشه دوست داشتنی هستی ». به همسر خود ثابت کنید که وجودش بیشتر از هر چیزی برایتان اهمیت دارد. حتی بهتر است که با هم شروع به ورزش کردن کنید. وقتی همسرتان ببیند که شما به عنوان شوهرش اینقدر با او راحت هستید به داشتن شما افتخار می‌کند.



پنج شنبه 21 آبان 1394برچسب:, :: 6:22 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali


نکاتی درباره کاهش وزن موفق



 

امروزه تناسب اندام یکی از دغدغه‌های روزمره اکثر افراد است. افزایش دانش در خصوص مضرات چاقی و هم چنین روند زندگی‌های کنونی که بسیار کم‌تحرک‌تر از قرون قبل است موجب شده است که افراد تمرکز بیشتری را معطوف به تناسب اندام خود و اطرافیان‌شان کنند. هر چند که نتایج همواره رضایت‌بخش نیست. قطعا شما هم افرادی را می‌شناسید که مدت‌ها تلاش کرده‌اند با روش‌های علمی و یا رژیم‌های خودسرانه خود را به وزن ایده‌آل برسانند، اما حقیقت تلخ آن است که کاهش وزن موفق پدیده‌ای نسبتا نادر است و همواره درصد بالایی از افراد در این تلاش ناکام می‌مانند. کاهش وزن مستلزم غلبه بر مجموعه‌ای از چالش‌های مختلف است و  واقعا لازم است که فنونی را در خصوص غلبه بر این چالش‌ها بیاموزید.

 


 

 

۱- کم کردن وزن بیشتر شبیه یادگیری یک زبان جدید است نه تمرین برای یک ماراتن

اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که اضافه وزن دارند احتمال زیادی وجود دارد که احساس گناه کنید. در واقع افراد چاق اغلب با احساسات منفی نسبت به خودشان درگیر هستند. احساساتی نظیر این که من انسان تنبلی هستم، فردی پرخور هستم که توانایی و اراده کنترل خود را ندارم و حتی ممکن است در این باره احساس گناه کنند. و بالاخره زمانی می‌رسد که برای رهایی از این احساسات به فکر چاره‌های سریع و تهاجمی می‌افتید و با رفتارهای افراطی مثل مصرف انواع داروها و یا رژیم‌های غذایی بدون پایه سعی در جبران مافات دارید. در چنین حالتی هدف شما از «پیشرفت در مسیر تندرستی» به چیزی شبیه «مجازات کردن خود» تبدیل می‌شود.

 


 


درست برعکس؛ آن‌هایی که در کاهش وزن خود (و البته حفظ وزن متناسب) موفق بوده‌اند می‌دانند که موفقیت در این راه از هیچ‌کدام از این روش‌ها به دست نمی‌آید. رژیم‌های شدید و تمرین‌های بدنی سخت، هر دو راهی برای رسیدن به شکست هستند! افراد موفق به شما خواهند گفت که کاهش وزن، چیزی شبیه یادگیری یک زبان جدید در یک کشور بیگانه است.

هنگامی که شما وارد کشوری جدید می‌شوید که زبان آن‌ها را نمی‌دانید مجبور هستید به عنوان یک اولویت وقت خود را صرف آموزش زبان جدید کنید. در اوایل یادگیری به صورت ناخودآگاه تمایل دارید که از زبان مادری خود استفاده کنید اما از آن‌جا که در بیان مفاهیم ومنظور خود دچار مشکل می‌شوید، به صورت ناشیانه لغات زبان جدید را با هم ترکیب کرده و پیام خود را به مخاطب منتقل می‌کنید.

هر چند در ابتدا بسیار دشوار است اما با گذشت زمان همه چیز بهتر خواهد شد، به مرور شما به ترجمه همزمان و تلفظ صحیح لغات عادت می‌کنید و زبان جدید به زبان دوم شما تبدیل می‌شود. ممکن است این زبان جدید چنان برای شما طبیعی شود که حتی نتوانید آن را به تازه‌کارها آموزش دهید، چرا که دیگر وقتی مغز شما در حال ترجمه یا ترکیب لغات است، هیچ توجهی به سازوکار این فرآیند ندارد بلکه به صورتی ناخودآگاه آن را انجام می‌دهد.

اکنون زمان آن است که کاهش وزن را هم مثل پروسه یادگیری زبان ببینید. در حقیقت باید زبان کالری و ارزش‌های غذایی مواد را بیاموزید. زمانی که تصمیم می‌گیرید یک فنجان اسپرسو بخورید، ذهن شما باید مثل یک مترجم همزمان، کالری آن را ردیابی کند و به شما راهکار مناسب ارائه دهد. شاید نیاز باشد با توجه به کالری آن و جدول کالری روزانه‌تان، از خوردن آن صرف نظر کنید و یا یک مدل کم‌چرب را امتحان کنید. توجه سیستماتیک به هر چه که در طول روز می‌خورید، قاعدتا در ابتدای کار بسیار سخت و زمان‌بر است اما اگر مداوم این کار ار انجام دهید به مرور تبدیل به عادت شده و به طبیعت دوم شما تبدیل می‌شود. برای شمارش کالری مواد غذایی می‌توانید از اپ‌های مختلف بر روی گوشی هوشمند خود استفاده کنید تا همیشه در دسترس شما باشد.

مسیر موفقیت برای کاهش وزن همان مسیری است که باید برای کسب مهارت‌های دیگر در زندگی بپیمایید. تلاش ناگهانی برای شرکت در یک مسابقه ماراتن یا تقلید از حرکات راکی یا ورزشکارهای حرفه‌ای دیگر مسلما هیچ کمکی به شما نمی‌کند.

۲- با موانع دشوار و متعددی روبرو خواهید شد

همان طور که در تصویر زیر آمده است، مسیر ما به سمت موفقیت، مسیری ساده و مستقیم نیست، بلکه برای رسیدن به اهداف خود در زندگی اغلب درگیر چالش‌های متعدد می‌شویم و البته کم کردن وزن هم از این قضیه مستثنی نیست. هیچ کس کامل نیست و در حقیقت نمی‌تواند ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را به درستی می‌داند بنابراین اشتباهات، عقب‌گردها و شکست‌ها جز لاینفکی از مسیر موفقیت است.

 


 


حتی اگر شما همه کارها را هم به دقت و تمام و کمال انجام می‌دهید، کم کردن وزن هیچ‌گاه مسیری مستقیم نخواهد داشت و این به خاطر خصوصیات فیزیولوژیکی بدن ماست. البته در عمل هیچ کس کامل نیست و شما هم حتما مرتکب اشتباهاتی خواهید شد. شما هم خواه ناخواه با موانع، آشفتگی‌ها، از دست دادن توان مبارزه و مشکلات فیزیولوژیک روبرو می‌شوید. شاید به خودتان صدمه بزنید یا درگیر احساسات منفی شوید. زمانی که روی ترازو می‌روید و می‌بینید پیشرفتی نداشته‌اید یا بدتر از آن پسرفت داشته‌اید، تمام مسایل عاطفی‌تان تشدید خواهد شد.

نکته مهم این است که به لحاظ روند کاهش وزن، غالب این مشکلات کوچک‌تر از چیزی هستند که شما فکر می‌کنید. خوردن زیاد ممکن است باعث شود شما اضافه وزن پیدا کنید، اما لزوما همه آن چربی نیست! اگر چنین اتفاقی برای‌تان افتاد (وزن اضافه کردید) پیش خودتان تکرار کنید: «من خوبم، این اتفاق طبیعی است. من باید به مسیرم ادامه دهم.»

روبرو شدن با شکست جز لاینفک همه تغییر و تحول‌ها است. هر شکستی نه تنها یک فرصت برای یادگیری است، بلکه فرصتی برای تقویت اعتماد به نفس است. چه فکر کنید که در مسیر موفقیت هستی و چه فکر کنید که در مسیر شکست قرار دارید، در هر صورت درست می‌گویید! پس سعی کنید خوش‌بین باشید و فکر نکنید کل تلاش‌تان بر باد رفته است.

۳- بقیه احتمالا آن روی شما را بالا می‌آورند

احتمالا همه کسانی که قصد ایجاد تغییر در زندگی‌شان را دارند، جملات مشابهی را از اطرافیان‌شان خواهند شنید. از سوالات بی‌ربط گرفته تا اظهارنظرهای ناراحت‌کننده و اغراق در ارزیابی میزان موفقیت شما (چه مثبت و چه منفی) مواردی هستند که هیچ گریزی از آن‌ها ندارید!

چرا نمی‌تونی به سادگی از زندگی‌ات لذت ببری؟

چرا این‌قدر مرغ می‌خوری؟ من هم باید همین قدر بخورم؟

فکر نکنم اسکلت بدن‌ات مناسب لاغر شدن باشه!

نکته اول این‌که تمام این گفته‌ها را به دو دسته تقسیم کنید. گروه اول افرادی که واقعا و بی هیچ منظوری کنجکاو هستند. ممکن است حرف‌های‌شان برخورنده باشد ولی واقعا منظوری ندارند. کاهش وزن امری بسیار شخصی است و ممکن است واقعا از فضولی دیگران در مورد انتخاب‌تان ناراحت شوید.

گروه دوم گفته‌های افرادی است که می‌خواهند کار شما را خراب کنند! مشکل با همه تغییرات این است که وضعیت شناخته‌شده و آشنای همیشگی را بهم می‌ریزد و این چیزی است که غالب افراد با آن می‌جنگند. در مورد کاهش وزن هم داستان به همین سادگی است! درک این موضوع می‌تواند کمک بزرگی در مواجهه با چنین افرادی باشد. فرض کنیم همسرتان به شما می‌گوید:

نمی‌دونم چرا با خودت این کار رو می‌کنی! به نظر میاد خوشحال نیستی و می‌خوای تبدیل به کسی بشی که دیگه من نمی‌شناسمش. کسی غیر از اون آدمی که من عاشقش شدم.

اما احتمالا منظور واقعی‌اش این است:

من می‌ترسم اگه تو لاغر بشی دیگه من رو دوست نداشته باشی، چون من هنوز اضافه وزن دارم. من عاشقتم و نمی‌خوام به خاطر پیشرفتت تو این موضوع تو رو از دست بدم.

همدلی می‌تواند از هر مانعی یک راه عبور باز کند.

۴- این سفر هیچ‌گاه تمام نمی‌شود

لغت «رژیم گرفتن» شاید کمی گمراه‌کننده باشد، چون به نظر می‌رسد روزی باید آن را «ول» کنید. این موضوع نتیجه یکی از تاریک‌ترین تجربه‌های شخصی من [نویسنده] است. اولین تلاش من در زمینه کاهش وزن تنها برپایه اراده و برنامه‌ریزی دقیق و ساعات طولانی ورزش بنا شده بود. من این کار را ۴ ماه ادامه دادم. حدود ۲۰ کیلو وزن کم کردم و در یک مسابقه بدنسازی مقام آوردم. فکر می‌کردم دیگر کار را تمام کرده‌ام، … اما همه چیز شروع به خراب شدن کرد.

 


 


مانند بیشتر شرکت‌کنندگان در مسابقه، با شامی سنگین به خودم تبریک گفتم. صبح فردا احساس می‌کردم ۱۰ کیلو وزن اضافه کرده‌ام. می‌دانستم بیشتر آن آب است، اما احساس گناه باعث شد که درگیر یک چرخه باطل شوم. ناراحت بودم و خودم را با غذاخوردن تسکین می‌دادم. از غذا خوردن و بی‌ارادگی ناراحت می‌شدم و دوباره غذا می‌خوردم. در کمتر از دو ماه همه آن ۲۰ کیلو وزن را اضافه کردم.

این موضوع برای همه کسانی که فکر می‌کنند رژیم‌ها یک روز تمام می‌شوند اتفاق خواهد افتاد. در واقع غالب افرادی که رژیم می‌گیرند نهایتا ظرف سه سال به وزن پیش از رژیم‌شان بر می‌گردند.

اگر به جای یاد گرفتن «زبان» تناسب اندام، تنها به نیروی اراده متکی باشید، به خط پایان می‌رسید اما این موفقیت پایدار نخواهد بود. هر تلاشی که می‌کنید باید از یک آزمون اساسی سربلند بیرون بیاید: «آیا می‌توان تا ابد این‌طور زندگی کنم؟»

اگر می‌خواهید موفق باشید هیچ پایانی وجود ندارد، همواره باید تلاش کنید که در قالب یک زندگی جدید باقی بمانید. اما بدانید که هیچ‌گاه از سفرتان پشیمان نمی‌شوید چرا که به زندگی بهتری منجر می‌شود.



دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, :: 4:55 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali


نکاتی درباره کاهش وزن موفق





امروزه تناسب اندام یکی از دغدغه‌های روزمره اکثر افراد است. افزایش دانش در خصوص مضرات چاقی و هم چنین روند زندگی‌های کنونی که بسیار کم‌تحرک‌تر از قرون قبل است موجب شده است که افراد تمرکز بیشتری را معطوف به تناسب اندام خود و اطرافیان‌شان کنند. هر چند که نتایج همواره رضایت‌بخش نیست. قطعا شما هم افرادی را می‌شناسید که مدت‌ها تلاش کرده‌اند با روش‌های علمی و یا رژیم‌های خودسرانه خود را به وزن ایده‌آل برسانند، اما حقیقت تلخ آن است که کاهش وزن موفق پدیده‌ای نسبتا نادر است و همواره درصد بالایی از افراد در این تلاش ناکام می‌مانند. کاهش وزن مستلزم غلبه بر مجموعه‌ای از چالش‌های مختلف است و واقعا لازم است که فنونی را در خصوص غلبه بر این چالش‌ها بیاموزید.








۱- کم کردن وزن بیشتر شبیه یادگیری یک زبان جدید است نه تمرین برای یک ماراتن

اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که اضافه وزن دارند احتمال زیادی وجود دارد که احساس گناه کنید. در واقع افراد چاق اغلب با احساسات منفی نسبت به خودشان درگیر هستند. احساساتی نظیر این که من انسان تنبلی هستم، فردی پرخور هستم که توانایی و اراده کنترل خود را ندارم و حتی ممکن است در این باره احساس گناه کنند. و بالاخره زمانی می‌رسد که برای رهایی از این احساسات به فکر چاره‌های سریع و تهاجمی می‌افتید و با رفتارهای افراطی مثل مصرف انواع داروها و یا رژیم‌های غذایی بدون پایه سعی در جبران مافات دارید. در چنین حالتی هدف شما از «پیشرفت در مسیر تندرستی» به چیزی شبیه «مجازات کردن خود» تبدیل می‌شود.







درست برعکس؛ آن‌هایی که در کاهش وزن خود (و البته حفظ وزن متناسب) موفق بوده‌اند می‌دانند که موفقیت در این راه از هیچ‌کدام از این روش‌ها به دست نمی‌آید. رژیم‌های شدید و تمرین‌های بدنی سخت، هر دو راهی برای رسیدن به شکست هستند! افراد موفق به شما خواهند گفت که کاهش وزن، چیزی شبیه یادگیری یک زبان جدید در یک کشور بیگانه است.

هنگامی که شما وارد کشوری جدید می‌شوید که زبان آن‌ها را نمی‌دانید مجبور هستید به عنوان یک اولویت وقت خود را صرف آموزش زبان جدید کنید. در اوایل یادگیری به صورت ناخودآگاه تمایل دارید که از زبان مادری خود استفاده کنید اما از آن‌جا که در بیان مفاهیم ومنظور خود دچار مشکل می‌شوید، به صورت ناشیانه لغات زبان جدید را با هم ترکیب کرده و پیام خود را به مخاطب منتقل می‌کنید.

هر چند در ابتدا بسیار دشوار است اما با گذشت زمان همه چیز بهتر خواهد شد، به مرور شما به ترجمه همزمان و تلفظ صحیح لغات عادت می‌کنید و زبان جدید به زبان دوم شما تبدیل می‌شود. ممکن است این زبان جدید چنان برای شما طبیعی شود که حتی نتوانید آن را به تازه‌کارها آموزش دهید، چرا که دیگر وقتی مغز شما در حال ترجمه یا ترکیب لغات است، هیچ توجهی به سازوکار این فرآیند ندارد بلکه به صورتی ناخودآگاه آن را انجام می‌دهد.

اکنون زمان آن است که کاهش وزن را هم مثل پروسه یادگیری زبان ببینید. در حقیقت باید زبان کالری و ارزش‌های غذایی مواد را بیاموزید. زمانی که تصمیم می‌گیرید یک فنجان اسپرسو بخورید، ذهن شما باید مثل یک مترجم همزمان، کالری آن را ردیابی کند و به شما راهکار مناسب ارائه دهد. شاید نیاز باشد با توجه به کالری آن و جدول کالری روزانه‌تان، از خوردن آن صرف نظر کنید و یا یک مدل کم‌چرب را امتحان کنید. توجه سیستماتیک به هر چه که در طول روز می‌خورید، قاعدتا در ابتدای کار بسیار سخت و زمان‌بر است اما اگر مداوم این کار ار انجام دهید به مرور تبدیل به عادت شده و به طبیعت دوم شما تبدیل می‌شود. برای شمارش کالری مواد غذایی می‌توانید از اپ‌های مختلف بر روی گوشی هوشمند خود استفاده کنید تا همیشه در دسترس شما باشد.

مسیر موفقیت برای کاهش وزن همان مسیری است که باید برای کسب مهارت‌های دیگر در زندگی بپیمایید. تلاش ناگهانی برای شرکت در یک مسابقه ماراتن یا تقلید از حرکات راکی یا ورزشکارهای حرفه‌ای دیگر مسلما هیچ کمکی به شما نمی‌کند.

۲- با موانع دشوار و متعددی روبرو خواهید شد

همان طور که در تصویر زیر آمده است، مسیر ما به سمت موفقیت، مسیری ساده و مستقیم نیست، بلکه برای رسیدن به اهداف خود در زندگی اغلب درگیر چالش‌های متعدد می‌شویم و البته کم کردن وزن هم از این قضیه مستثنی نیست. هیچ کس کامل نیست و در حقیقت نمی‌تواند ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را به درستی می‌داند بنابراین اشتباهات، عقب‌گردها و شکست‌ها جز لاینفکی از مسیر موفقیت است.







حتی اگر شما همه کارها را هم به دقت و تمام و کمال انجام می‌دهید، کم کردن وزن هیچ‌گاه مسیری مستقیم نخواهد داشت و این به خاطر خصوصیات فیزیولوژیکی بدن ماست. البته در عمل هیچ کس کامل نیست و شما هم حتما مرتکب اشتباهاتی خواهید شد. شما هم خواه ناخواه با موانع، آشفتگی‌ها، از دست دادن توان مبارزه و مشکلات فیزیولوژیک روبرو می‌شوید. شاید به خودتان صدمه بزنید یا درگیر احساسات منفی شوید. زمانی که روی ترازو می‌روید و می‌بینید پیشرفتی نداشته‌اید یا بدتر از آن پسرفت داشته‌اید، تمام مسایل عاطفی‌تان تشدید خواهد شد.

نکته مهم این است که به لحاظ روند کاهش وزن، غالب این مشکلات کوچک‌تر از چیزی هستند که شما فکر می‌کنید. خوردن زیاد ممکن است باعث شود شما اضافه وزن پیدا کنید، اما لزوما همه آن چربی نیست! اگر چنین اتفاقی برای‌تان افتاد (وزن اضافه کردید) پیش خودتان تکرار کنید: «من خوبم، این اتفاق طبیعی است. من باید به مسیرم ادامه دهم.»

روبرو شدن با شکست جز لاینفک همه تغییر و تحول‌ها است. هر شکستی نه تنها یک فرصت برای یادگیری است، بلکه فرصتی برای تقویت اعتماد به نفس است. چه فکر کنید که در مسیر موفقیت هستی و چه فکر کنید که در مسیر شکست قرار دارید، در هر صورت درست می‌گویید! پس سعی کنید خوش‌بین باشید و فکر نکنید کل تلاش‌تان بر باد رفته است.

۳- بقیه احتمالا آن روی شما را بالا می‌آورند

احتمالا همه کسانی که قصد ایجاد تغییر در زندگی‌شان را دارند، جملات مشابهی را از اطرافیان‌شان خواهند شنید. از سوالات بی‌ربط گرفته تا اظهارنظرهای ناراحت‌کننده و اغراق در ارزیابی میزان موفقیت شما (چه مثبت و چه منفی) مواردی هستند که هیچ گریزی از آن‌ها ندارید!

چرا نمی‌تونی به سادگی از زندگی‌ات لذت ببری؟

چرا این‌قدر مرغ می‌خوری؟ من هم باید همین قدر بخورم؟

فکر نکنم اسکلت بدن‌ات مناسب لاغر شدن باشه!

نکته اول این‌که تمام این گفته‌ها را به دو دسته تقسیم کنید. گروه اول افرادی که واقعا و بی هیچ منظوری کنجکاو هستند. ممکن است حرف‌های‌شان برخورنده باشد ولی واقعا منظوری ندارند. کاهش وزن امری بسیار شخصی است و ممکن است واقعا از فضولی دیگران در مورد انتخاب‌تان ناراحت شوید.

گروه دوم گفته‌های افرادی است که می‌خواهند کار شما را خراب کنند! مشکل با همه تغییرات این است که وضعیت شناخته‌شده و آشنای همیشگی را بهم می‌ریزد و این چیزی است که غالب افراد با آن می‌جنگند. در مورد کاهش وزن هم داستان به همین سادگی است! درک این موضوع می‌تواند کمک بزرگی در مواجهه با چنین افرادی باشد. فرض کنیم همسرتان به شما می‌گوید:

نمی‌دونم چرا با خودت این کار رو می‌کنی! به نظر میاد خوشحال نیستی و می‌خوای تبدیل به کسی بشی که دیگه من نمی‌شناسمش. کسی غیر از اون آدمی که من عاشقش شدم.

اما احتمالا منظور واقعی‌اش این است:

من می‌ترسم اگه تو لاغر بشی دیگه من رو دوست نداشته باشی، چون من هنوز اضافه وزن دارم. من عاشقتم و نمی‌خوام به خاطر پیشرفتت تو این موضوع تو رو از دست بدم.

همدلی می‌تواند از هر مانعی یک راه عبور باز کند.

۴- این سفر هیچ‌گاه تمام نمی‌شود

لغت «رژیم گرفتن» شاید کمی گمراه‌کننده باشد، چون به نظر می‌رسد روزی باید آن را «ول» کنید. این موضوع نتیجه یکی از تاریک‌ترین تجربه‌های شخصی من [نویسنده] است. اولین تلاش من در زمینه کاهش وزن تنها برپایه اراده و برنامه‌ریزی دقیق و ساعات طولانی ورزش بنا شده بود. من این کار را ۴ ماه ادامه دادم. حدود ۲۰ کیلو وزن کم کردم و در یک مسابقه بدنسازی مقام آوردم. فکر می‌کردم دیگر کار را تمام کرده‌ام، … اما همه چیز شروع به خراب شدن کرد.







مانند بیشتر شرکت‌کنندگان در مسابقه، با شامی سنگین به خودم تبریک گفتم. صبح فردا احساس می‌کردم ۱۰ کیلو وزن اضافه کرده‌ام. می‌دانستم بیشتر آن آب است، اما احساس گناه باعث شد که درگیر یک چرخه باطل شوم. ناراحت بودم و خودم را با غذاخوردن تسکین می‌دادم. از غذا خوردن و بی‌ارادگی ناراحت می‌شدم و دوباره غذا می‌خوردم. در کمتر از دو ماه همه آن ۲۰ کیلو وزن را اضافه کردم.

این موضوع برای همه کسانی که فکر می‌کنند رژیم‌ها یک روز تمام می‌شوند اتفاق خواهد افتاد. در واقع غالب افرادی که رژیم می‌گیرند نهایتا ظرف سه سال به وزن پیش از رژیم‌شان بر می‌گردند.

اگر به جای یاد گرفتن «زبان» تناسب اندام، تنها به نیروی اراده متکی باشید، به خط پایان می‌رسید اما این موفقیت پایدار نخواهد بود. هر تلاشی که می‌کنید باید از یک آزمون اساسی سربلند بیرون بیاید: «آیا می‌توان تا ابد این‌طور زندگی کنم؟»

اگر می‌خواهید موفق باشید هیچ پایانی وجود ندارد، همواره باید تلاش کنید که در قالب یک زندگی جدید باقی بمانید. اما بدانید که هیچ‌گاه از سفرتان پشیمان نمی‌شوید چرا که به زندگی بهتری منجر می‌شود.



دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, :: 4:55 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali