درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




روشهایی برای غلبه بر نگرانی و اضطراب


اول با یک فکر آزاردهنده شروع می‌شود که بعد فکرهای دیگری در سرتان ایجاد می‌کند و بدون اینکه بفهمید طوفانی از این نوع افکار در ذهنتان ایجاد می‌شود و باعث می‌شود شروع به غیرمنطقی اندیشیدن کنید و انرژی فکری و جسمی‌تان را به هدر می‌دهید. حالا این دوست قدیمی‌تان برگشته است و غوغایی در درونتان ایجاد کرده است. احتمالاً هیچکدام از ما با این حس و تاثیرات منفی بسیار قوی آن بر زندگی غریبه نیستیم. اما راه‌ها و عادت‌های مختلفی وجود دارد که کمکتان می‌کند این نگرانی‌ها را کم کنید و خیلی راحت‌تر با چنین افکاری کنار بیایید.

1. بیشتر چیزهایی که بخاطر آن نگران می‌شوید، هیچوقت اتفاق نمی افتند.

به این جمله از چرچیل توجه کنید: "وقتی به عقب به همه این نگرانی‌ها نگاه می‌کنم، داستان پیرمردی را به خاطر می‌آورم که در بستر مرگ خود گفت که مشکلات بسیار زیادی در زندگی خود داشته است که بیشتر آنها هیچوقت اتفاق نیفتادند."

این داستان زندگی همه ماست. پس وقتی می‌فهمید که نگرانی‌ها کم‌کم در حال نمود است، این سوال را از خودتان بپرسید:

چقدر از چیزهایی که از آن می‌ترسیدم در زندگی‌ام اتفاق بیفتد، واقعاً اتفاق افتاده است؟

اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، پاسختان به این سوال این خواهد بود: خیلی کم.

و آن تعداد کم اتفاقات بد هم به اندازه که انتظار داشته‌اید دردناک نبوده‌اند. نگرانی‌ها دیوهایی هستند که خودتان در ذهنتان می‌سازید. پرسیدن مرتب این سوال از خودتان و یادآور شدن به خودتان که چقدر این نگرانی‌ها کوچک هستند، آرام ماندن قبل از اینکه آن نگرانی به یک طوفانی از افکار منفی تبدیل شود، را بسیار ساده‌تر می‌کند.

2. از گم شدن در ترس‌های مبهم خودداری کنید.

وقتی ترس‌ها در ذهنتان توام با ابهام هستند، خیلی راحت در آن نگرانی‌های افراطی و داستان‌های فاجعه‌آمیزی که برای خودتان می‌سازید، گم خواهید شد. پس برای روشن کردن این افکار از خودتان سوال کنید:

صادقانه و منطقی، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

وقتی به این سوال پاسخ دادید، زمانی را برای بررسی و فکر کردن به اینکه اگر آن اتفاق بیفتد، چه می‌توانید بکنید اختصاص دهید. تجربه ثابت کرده است که بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد آنقدرها که فکر می‌کنید ترسناک نیست. چند دقیقه وقت گذاشتن برای روشن و واضح کردن این افکار کمکتان می‌کند در زمان و انرژی بسیار زیادی از خودتان صرفه‌جویی کنید.

3. سعی نکنید حدس بزنید در فکر دیگران چه می‌گذرد.

اینکه سعی کنید فکر کسی را بخوانید معمولاً خیلی درست از آب درنمی‌آید. درمقابل خیلی راحت یک داستان خیلی افراطی و فاجعه‌بار در ذهنتان می‌سازد. بنابراین باید راهی انتخاب کنید که به نگرانی‌ها و سوءتفاهمات کمتری منجر شود.

حرف بزنید و چیزی که می‌خواهید بدانید را سوال کنید. با اینکار آزادی بیشتری در روابطتان ایجاد خواهید کرد و با جلوگیری از بروز مشاجرات و منفی‌گرایی ارتباطات شادتری خواهید داشت.

4. در موقعیتی که می‌دانید نمی‌توانید درست فکر کنید، دست از فکر کردن بکشید.

خیلی وقت‌ها وقتی گرسنه‌تان است یا می‌خواهید بخوابید، ذهنتان بسیار آسیب‌پذیر است. به همین دلیل نگرانی‌ها راحت‌تر در ذهنتان پدیدار می‌شود. خیلی وقت‌ها بخاطر همین احساسات ساعت‌های دردناک زیادی را خواهید گذراند.

فقط کافی است که خیلی زود این افکار را بشناسید و به خودتان بگویید:

بعداً که ذهنم بازتر و سرحال‌تر بودم به این مسئله فکر می‌کنم. البته این به کمی تمرین نیاز دارد اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد و تفاوت بسیار زیادی در زندگیتان ایجاد خواهد کرد.

5. یادتان باشد، آدمها آنقدرها که شما تصور می‌کنید به شما و درمورد شما فکر نمی‌کنند.

آنها خودشان بسیار مشغول فکر کردن به نزدیکانشان و به این فکر می‌کنند که دیگران درموردشان چه فکر می‌کنند. پس لازم نیست غرق در نگرانی فکر کردن به این شوید که دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند. اجازه ندهید این افکار شما را از زندگی‌تان عقب بیندازد.

6. ورزش کنید.

هیچ چیز مثل ورزش کردن فشارهای درونی‌تان را تخلیه نمی‌کند و ورزش باعث می‌شود احساس قطعیت و تمرکز بیشتری هم داشته باشید. بنابراین بااینکه ورزش کردن کمکتان می‌کند جسم قوی‌تری بسازید، اما انگیزه اصلی‌تان برای انجام آن باید فواید عالی و فوق‌العاده آن برای فکر و ذهنتان باشد.

7. نگرانی‌تان را زیر روشنایی ببرید.

با زیر نور بردن آن نگرانی بزرگتان و حرف زدن درمورد آن با یکی از نزدیکانتان، دیدن واقعیت ماجرا برایتان خیلی راحت‌تر خواهد شد. بیرون ریختن نگرانی‌ها تفاوت بزرگی در وضعیتتان ایجاد می‌کند و بعد از مدتی به این فکر خواهید کرد که چه بود که اینقدر برایش نگران شده بودید.

گاهی‌اوقات آن فرد فقط کافی است که به حرف‌های شما گوش کند و گاهی اوقات هم خیلی خوب است که از طرف‌مقابلتان کمک بگیرید تا یک راه‌حل عملی‌تر و مفیدتر پیدا کنید. اگر در آن لحظه کسی را ندارید که با او دومورد نگرانی‌ که ذهنتان را درگیر کرده صحبت کنید، با نوشتن آن را بیرون بریزید. فقط کافی است که آن را به بیرون از ذهنتان بیاورید تا آرام‌تر شوید.

8. زمان بیشتری را در زمان حال بگذرانید.

وقتی زمان زیادی را به زندگی کردن گذشته در ذهنتان سپری می‌کنید، بیشتر دچار نگرانی‌های مربوط به آینده خواهید شد. وقتی هم که زمان زیادی را غرق در آینده می‌شوید، راحت‌تر اتفاقات بد به ذهنتان خطور می‌کند. بنابراین سعی کنید بیشتر وقت و تمرکزتان را صرف زمان حال کنید.

دو راه عالی برای ارتباط برقرار کردن با اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتد عبارتند از:

- سرعتتان را کم کنید. همان کاری که در زمان حال انجام می‌دهید را ادامه دهید اما کمی سرعتتان را پایین بیاورید. با اینکار آگاهی بیشتری درمورد اتفاقاتی که در آن لحظه و در اطرافتان می‌افتد پیدا می‌کنید. 

- قطع کنید، دوباره وصل شوید. اگر احساس می‌کنید نگرانی‌‌هایتان در حال پدیدار شدن است، با فریاد زدن این جمله در ذهنتان به خودتان آن فکر را قطع کنید: دست بردار! بعد با یک تا دو دقیقه وقت گذاشتن برای تمرکز بر اتفاقاتی که در همان زمان و مکان می‌افتد، دوباره با زمان حال ارتباط برقرار کنید. آن را با همه حس‌های خود در آغوش بکشید. آن را حس کنید، ببینید، ببویید، بشنوید و روی پوستتان لمسش کنید.

9. دوباره روی قدم کوچکی که برای جلو رفتن می‌توانید بردارید تمرکز کنید.

برای بیرون ریختن نگرانی‌ها و خالی کردن ذهنتان خیلی خوب است که سریع وارد عمل شوید و برای حل مسائل و مشکلات مربوط به چیزی که باعث نگرانی‌تان شده است قدم بردارید. پس از خودتان بپرسید:

آن قدم کوچکی که می‌توانم همین الان برای بهبود وضعیتم بردارم چه می‌تواند باشد؟ 

بعد روی آن کار متمرکز شوید. بعد از آن می‌توانید به قدم کوچک بعدی فکر کنید و باز وارد عمل شوید



شنبه 10 بهمن 1394برچسب:, :: 12:43 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

روشهایی برای غلبه بر نگرانی و اضطراب


اول با یک فکر آزاردهنده شروع می‌شود که بعد فکرهای دیگری در سرتان ایجاد می‌کند و بدون اینکه بفهمید طوفانی از این نوع افکار در ذهنتان ایجاد می‌شود و باعث می‌شود شروع به غیرمنطقی اندیشیدن کنید و انرژی فکری و جسمی‌تان را به هدر می‌دهید. حالا این دوست قدیمی‌تان برگشته است و غوغایی در درونتان ایجاد کرده است. احتمالاً هیچکدام از ما با این حس و تاثیرات منفی بسیار قوی آن بر زندگی غریبه نیستیم. اما راه‌ها و عادت‌های مختلفی وجود دارد که کمکتان می‌کند این نگرانی‌ها را کم کنید و خیلی راحت‌تر با چنین افکاری کنار بیایید.

1. بیشتر چیزهایی که بخاطر آن نگران می‌شوید، هیچوقت اتفاق نمی افتند.

به این جمله از چرچیل توجه کنید: "وقتی به عقب به همه این نگرانی‌ها نگاه می‌کنم، داستان پیرمردی را به خاطر می‌آورم که در بستر مرگ خود گفت که مشکلات بسیار زیادی در زندگی خود داشته است که بیشتر آنها هیچوقت اتفاق نیفتادند."

این داستان زندگی همه ماست. پس وقتی می‌فهمید که نگرانی‌ها کم‌کم در حال نمود است، این سوال را از خودتان بپرسید:

چقدر از چیزهایی که از آن می‌ترسیدم در زندگی‌ام اتفاق بیفتد، واقعاً اتفاق افتاده است؟

اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، پاسختان به این سوال این خواهد بود: خیلی کم.

و آن تعداد کم اتفاقات بد هم به اندازه که انتظار داشته‌اید دردناک نبوده‌اند. نگرانی‌ها دیوهایی هستند که خودتان در ذهنتان می‌سازید. پرسیدن مرتب این سوال از خودتان و یادآور شدن به خودتان که چقدر این نگرانی‌ها کوچک هستند، آرام ماندن قبل از اینکه آن نگرانی به یک طوفانی از افکار منفی تبدیل شود، را بسیار ساده‌تر می‌کند.

2. از گم شدن در ترس‌های مبهم خودداری کنید.

وقتی ترس‌ها در ذهنتان توام با ابهام هستند، خیلی راحت در آن نگرانی‌های افراطی و داستان‌های فاجعه‌آمیزی که برای خودتان می‌سازید، گم خواهید شد. پس برای روشن کردن این افکار از خودتان سوال کنید:

صادقانه و منطقی، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

وقتی به این سوال پاسخ دادید، زمانی را برای بررسی و فکر کردن به اینکه اگر آن اتفاق بیفتد، چه می‌توانید بکنید اختصاص دهید. تجربه ثابت کرده است که بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد آنقدرها که فکر می‌کنید ترسناک نیست. چند دقیقه وقت گذاشتن برای روشن و واضح کردن این افکار کمکتان می‌کند در زمان و انرژی بسیار زیادی از خودتان صرفه‌جویی کنید.

3. سعی نکنید حدس بزنید در فکر دیگران چه می‌گذرد.

اینکه سعی کنید فکر کسی را بخوانید معمولاً خیلی درست از آب درنمی‌آید. درمقابل خیلی راحت یک داستان خیلی افراطی و فاجعه‌بار در ذهنتان می‌سازد. بنابراین باید راهی انتخاب کنید که به نگرانی‌ها و سوءتفاهمات کمتری منجر شود.

حرف بزنید و چیزی که می‌خواهید بدانید را سوال کنید. با اینکار آزادی بیشتری در روابطتان ایجاد خواهید کرد و با جلوگیری از بروز مشاجرات و منفی‌گرایی ارتباطات شادتری خواهید داشت.

4. در موقعیتی که می‌دانید نمی‌توانید درست فکر کنید، دست از فکر کردن بکشید.

خیلی وقت‌ها وقتی گرسنه‌تان است یا می‌خواهید بخوابید، ذهنتان بسیار آسیب‌پذیر است. به همین دلیل نگرانی‌ها راحت‌تر در ذهنتان پدیدار می‌شود. خیلی وقت‌ها بخاطر همین احساسات ساعت‌های دردناک زیادی را خواهید گذراند.

فقط کافی است که خیلی زود این افکار را بشناسید و به خودتان بگویید:

بعداً که ذهنم بازتر و سرحال‌تر بودم به این مسئله فکر می‌کنم. البته این به کمی تمرین نیاز دارد اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد و تفاوت بسیار زیادی در زندگیتان ایجاد خواهد کرد.

5. یادتان باشد، آدمها آنقدرها که شما تصور می‌کنید به شما و درمورد شما فکر نمی‌کنند.

آنها خودشان بسیار مشغول فکر کردن به نزدیکانشان و به این فکر می‌کنند که دیگران درموردشان چه فکر می‌کنند. پس لازم نیست غرق در نگرانی فکر کردن به این شوید که دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند. اجازه ندهید این افکار شما را از زندگی‌تان عقب بیندازد.

6. ورزش کنید.

هیچ چیز مثل ورزش کردن فشارهای درونی‌تان را تخلیه نمی‌کند و ورزش باعث می‌شود احساس قطعیت و تمرکز بیشتری هم داشته باشید. بنابراین بااینکه ورزش کردن کمکتان می‌کند جسم قوی‌تری بسازید، اما انگیزه اصلی‌تان برای انجام آن باید فواید عالی و فوق‌العاده آن برای فکر و ذهنتان باشد.

7. نگرانی‌تان را زیر روشنایی ببرید.

با زیر نور بردن آن نگرانی بزرگتان و حرف زدن درمورد آن با یکی از نزدیکانتان، دیدن واقعیت ماجرا برایتان خیلی راحت‌تر خواهد شد. بیرون ریختن نگرانی‌ها تفاوت بزرگی در وضعیتتان ایجاد می‌کند و بعد از مدتی به این فکر خواهید کرد که چه بود که اینقدر برایش نگران شده بودید.

گاهی‌اوقات آن فرد فقط کافی است که به حرف‌های شما گوش کند و گاهی اوقات هم خیلی خوب است که از طرف‌مقابلتان کمک بگیرید تا یک راه‌حل عملی‌تر و مفیدتر پیدا کنید. اگر در آن لحظه کسی را ندارید که با او دومورد نگرانی‌ که ذهنتان را درگیر کرده صحبت کنید، با نوشتن آن را بیرون بریزید. فقط کافی است که آن را به بیرون از ذهنتان بیاورید تا آرام‌تر شوید.

8. زمان بیشتری را در زمان حال بگذرانید.

وقتی زمان زیادی را به زندگی کردن گذشته در ذهنتان سپری می‌کنید، بیشتر دچار نگرانی‌های مربوط به آینده خواهید شد. وقتی هم که زمان زیادی را غرق در آینده می‌شوید، راحت‌تر اتفاقات بد به ذهنتان خطور می‌کند. بنابراین سعی کنید بیشتر وقت و تمرکزتان را صرف زمان حال کنید.

دو راه عالی برای ارتباط برقرار کردن با اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتد عبارتند از:

- سرعتتان را کم کنید. همان کاری که در زمان حال انجام می‌دهید را ادامه دهید اما کمی سرعتتان را پایین بیاورید. با اینکار آگاهی بیشتری درمورد اتفاقاتی که در آن لحظه و در اطرافتان می‌افتد پیدا می‌کنید.

- قطع کنید، دوباره وصل شوید. اگر احساس می‌کنید نگرانی‌‌هایتان در حال پدیدار شدن است، با فریاد زدن این جمله در ذهنتان به خودتان آن فکر را قطع کنید: دست بردار! بعد با یک تا دو دقیقه وقت گذاشتن برای تمرکز بر اتفاقاتی که در همان زمان و مکان می‌افتد، دوباره با زمان حال ارتباط برقرار کنید. آن را با همه حس‌های خود در آغوش بکشید. آن را حس کنید، ببینید، ببویید، بشنوید و روی پوستتان لمسش کنید.

9. دوباره روی قدم کوچکی که برای جلو رفتن می‌توانید بردارید تمرکز کنید.

برای بیرون ریختن نگرانی‌ها و خالی کردن ذهنتان خیلی خوب است که سریع وارد عمل شوید و برای حل مسائل و مشکلات مربوط به چیزی که باعث نگرانی‌تان شده است قدم بردارید. پس از خودتان بپرسید:

آن قدم کوچکی که می‌توانم همین الان برای بهبود وضعیتم بردارم چه می‌تواند باشد؟

بعد روی آن کار متمرکز شوید. بعد از آن می‌توانید به قدم کوچک بعدی فکر کنید و باز وارد عمل شوید



شنبه 10 بهمن 1394برچسب:, :: 12:43 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

مردان در زندگی شان چند نیاز اساسی دارند :

 

احترام 
یکی از مهم‌ترین مسائلی که ذهن آقایان را درگیر می‌کند، میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. آن‌ها شاید این مسئله را هرگز به زبان نیاورند، اما بی‌شک یکی از دلایل پرخاشگری‌ها و ناسازگاری‌های آن‌ها، عدم دست‌یابی به احترامی است که از همسر خود توقع دارند.اگر به آن‌چه می‌گوییم صددرصد ایمان ندارید، از همسرتان بپرسید. احترام گذاشتن به همسر چیز ماورایی و سختی نیست.

همین‌که شما به افکار و عقاید و رفتارها و احساسات مرد زندگی‌تان احترام بگذارید، او را آرام خواهد کرد. اگر همسرتان می‌گوید که خسته است، سکوت و درک متقابل شما در آن لحظه پاسخی در جهت احترام‌گذاشتن به همسرتان خواهد بود. چند بار اتفاق افتاده که همسرتان بگوید که خسته است و شما با پافشاری زیاد به او می‌گویید که باید به خرید بروید؟

 

تشویق
مردها عاشق این هستند که همسرشان آن‌ها را تحسین کند. اما فرق بین تشویق واقعی و تعریف و تمجید بی‌خودی را خوب درک می‌کنند. به‌جای تعریف‌های متملقانه در برابر اقوام و آشنایان که ظاهری کاملاً مصنوعی دارد، در خلوت خود به همسرتان بگویید که او بی‌نظیر است و از کارهایی که انجام می‌دهد مثال بزنید و بگویید: فلان کار را عالی به اتمام رساندی یا تو در انجام آن کار بی‌نظیری.

 

حواستان به خودتان باشد
بخشی از زندگی مردها، همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی نشنیده باشید که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است چون دوستت دارم! اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقه‌ای که به همسرشان دارند، توقع دارند او را همیشه آراسته و مرتب ببینند. آن‌ها از این‌که همسرشان برای خودش وقت می‌گذارد و تلاش می‌کند تا زیبا به نظر برسد لذت می‌برند. کمی آرایش ساده و مرتب کردن موها شما را تا حد زیادی جذاب می‌کند.

 

بلند صحبت نکنید
فریاد زدن خوب نیست. کارهای مذموم مانند فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زن‌ها خوشایند است و نه برای مردها. وقتی‌که پیش همسرتان هستید، ملایم صحبت کنید. تن صدایتان را طوری تنظیم کنید که همسرتان از صحبت‌کردن شما آرامش بگیرد. از کلمات وزین و عبارات محبت‌آمیز استفاده کنید. گاهی با صدای کودکانه با همسرتان صحبت کنید.

 

همسرتان را تحسین کنید
چه کسی هست که نیاز به تشویق و تحسین نداشته باشد؟ مردها به دلیل حجم کاری و فشارهای زندگی که بر دوش آن‌هاست، شاید بیشتر نیاز به تشویق‌ها و تعریف‌های همسرشان دارند تا انرژی بگیرد و باانگیزه بیشتری برای خانواده‌شان تلاش کنند. تصور مردها این‌گونه است که اگر همسرشان به توانایی‌شان اعتماد داشته باشد می‌توانند از پس هر مشکلی در زندگی بربیایند. هدیه دادن چنین حسی به مرد زندگی‌تان، قطعاً کار سختی نخواهد بود. کافی است هر شب با چند جمله انرژی‌بخش او را تحسین کنید.

 

 

مردها هم نیاز دارند گاهی اوقات همسرشان حمایت‌شان کند.زمانی که همسرتان می‌خواهد تغییر شغل بدهد، ماشینش را عوض کند یا پای در یک معامله متفاوت بگذارد، به‌شدت نیازمند حمایت‌های شماست حتی اگر به زبان نیاورد.
 

تشکر و قدردانی
هرچند که همه مردها می‌دانند کارکردن و برآورده‌کردن مخارج زندگی یکی از وظایف‌شان است، اما دانستن وظیفه، یک مسئله است و نیاز به قدردانی یک مسئله دیگر. شاید کاری وظیفه خاص یک نفر باشد، اما بی‌شک قدردانی و تشکر باعث می‌شود او توان بیشتری برای کارش بگذارد و باکیفیت مطلوب‌تری به انجام کارش بپردازد. همان‌طورکه شما توقع دارید همسرتان کارهای خانه را که از صبح تا شب انجام می‌دهید ببیند و متوجه شود جای گلدان چینی روی میز را تغییر داده‌اید، و به شما خسته نباشید بگوید و تشکر کند که خانه را مرتب کرده‌اید، طبیعی است او هم توقع داشته باشد شما متوجه فعالیت‌های روزمره‌اش شده باشید. نکته مهم و مستتری که در این نوع قدردانی کردن‌ها وجود دارند، عزیزشدن شما در دل‌وجان همسرتان است.

 

حس استقلال
حتماً شنیده‌اید که یکی از اهداف زندگی مشترک، استقلال زوج جوان است. این استقلال یک حس همیشگی و مداوم در طول زندگی است که اتفاقاً مردها را به‌شدت مجذوب خود می‌کند. هیچ مردی نیست که علاقه‌مند به استقلال نباشد.

 

این بدان معنی است که مردها تمایل دارند برخی از کارها را به‌تنهایی و بدون آن‌که مورد نظارت قرار بگیرند، انجام دهند. به‌همین دلیل لازم است برخی اوقات اجازه بدهید همسرتان این حس استقلال را درک کند. اگر می‌خواهد یکی دو ساعت تنها باشد یا به‌تنهایی بعضی از خریدها را انجام بدهد، به حس استقلالش احترام بگذارید. مطمئن باشید این احترام متقابلاً به خود شما بر خواهد گشت.

 

حمایت
شاید شما به‌عنوان یک خانم گمان کنید یکی از فواید ازدواج حس حمایت‌گری همسرتان از شماست. این دقیقاً در مورد آقایان هم صادق است. مردها هم نیاز دارند گاهی اوقات همسرشان حمایت‌شان کند.زمانی که همسرتان می‌خواهد تغییر شغل بدهد، ماشینش را عوض کند یا پای در یک معامله متفاوت بگذارد، به‌شدت نیازمند حمایت‌های شماست حتی اگر به زبان نیاورد. در این‌گونه مواقع همسرتان را با گوش‌دادن به صحبت‌هایش و جملات امیدبخش حمایت کنید. بی‌شک حس حمایت‌گرانه شما عامل موفقیت همسرتان خواهد شد و همین حس در طول زندگی شما را هم با دست حمایت‌گر همسرتان از هر آنچه دلتان را بلرزاند مصون نگه می‌دارد.

 

دوستت دارم 
تمایل به خواسته‌شدن در همه آدم‌ها وجود دارد. همه افراد چه مرد و چه زن تمایل به خواسته‌شدن از سوی همسرشان را دارند. این حس در مردها بیشتر است. هرچند که لایه بیرونی چهره مردانه سرشار از غرور است، اما خوب جمله دوستت دارم را می‌شنوند و این‌گونه جملات انقلابی در وجود آن‌ها پدید می‌آورد. با دیدن چهره اخمو و مردانه همسرتان تصور نکنید که جملات عاطفی را لوس‌بازی می‌پندارد. او را نوازش کنید و در گوشش بگویید که دوستش دارید. حتی اگر پلک‌هایش را روی هم بگذارد و غرق در یک ظاهر مردانه شود، اما بی‌شک در درونش عشق به شما فوران می‌کند.

 

یک توصیه بسیار مهم دیگر ، مردان بیش از هر چیز به دیده شدن احتیاج دارند ، با کلیک روی لینک زیر با ۱۲ راهکار عالی برای دیده شدن و جذب مردان ایرانی آشنا خواهید شد.



شنبه 10 بهمن 1394برچسب:, :: 12:42 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali